آمار
بهعنوان کشوری که ۸سال درگیر جنگ بوده، آن هم جنگی که تاوان کمبود تجهیزات و جنگافزار را نفرات دادهاند، آمار ناتوانان و کمتوانان جسمی در کشور ما با کشورهای دیگر جهان تفاوتهای معناداری دارد. برای فهمیدن این تفاوت حتی قبل از بررسی آمار و هرم سنی جمعیت کافیاست نگاهی به قهرمانیهای تیمهای پارالمپیک ایران در رشتههای مختلف بیاندازیم. قهرمانیهای پیاپی و سیطرهی بیچونوچرا در بسیاری از این رشتهها بیش از هر عامل دیگری، نتیجهی جمعیت جوان و کارآمد جامعهی کمتوانان و ناتوانان جسمی ایران است.
اما اولین نکتهی جالب درمورد آمار ناتوانان جسمی در ایران، آخرین تاریخ سرشماری است. این آمار بهقدری قدیمی و منسوخ است که حتی از کلمهی نامناسب «معلول» درعنوان آن استفاده شده؛ کلمهای که مدتهاست برای دغدغهمندان این عرصه توهین بهحسابمیآید. آخرین آمار کمتوانان و ناتوانان جسمی ایران به استناد مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ بهروزشده و جمعیت کل این جامعه را کمی بیش از یک میلیون نفر گزارشمیدهد. در همین سال جمعیت کل ایران کمی بیش از ۷۰ میلیون نفر سرشماریشده. ولی پس از گذشت ۱۱ سال هنوز سرشماری جدیدی با محوریت کمتوانی و ناتوانی صورتنگرفته است.
نگاهی به هرم سنی جمعیت براساس همان آمار ۱۱ سال پیش تعداد جمعیت کمتوان و ناتوان ۲۰-۲۴ ساله (۳۱تا۳۵ سالهی امروز) را حتی از جمعیت بالای ۷۵سال، بیشتر نشانمیدهد. نادیدهگرفتن این بخش از جامعه به معنی هدردادن بخش مهمی ازکارآیی جمعیت پویای کشور است. چراکه خانه و شهری که زمینهی فعالیت این جمعیت را فراهم نکند:
- اول، این افراد را خانهنشین و از جامعه جدامیکند.
- دوم، وقتی زمینهی استقلال این افراد در زندگی فردی و اجتماعی فراهمنشود حتما فرد یا افراد دیگری باید به کمک آنها بشتابند و این خود به معنی هدررفت بیشتر سرمایههای انسانی است.
- سوم، محیطی که برای کمتوانان قابل استفاده نباشد، معمولا برای سایر افراد هم خیلی مناسب نیست. بهخصوص که تعریف کمتوانی در کشور ما بسیار سختگیرانه بوده بسیاری از موارد کمتوانی را دربرنمیگیرد.
- چهارم، با حرکت قلهی هرم سنی به سمت سنین بالاتر، اهمیت محیط قابل دسترس برای همگان بیشتر و بیشتر لمسمیشود. این مسالهای است که ظرف ۲۰ تا۳۰ سال آینده بخش مهمی از جمعیت کمتوان کشور را خانهنشین خواهدکرد؛ جمعیتی که هنوز میتواند سازنده باشد.
فقر قوانین
نگاهی به قوانین مصوب برای مناسبسازی محیطهای مسکونی و شهری حتی قبل از مقایسهی این قوانین با نمونههای جامعتر بهخوبی نشاندهندهی فقر قوانین دراینزمینه است. تنها جایی که در آییننامههای نظام مهندسی ساختمان حرفی از مناسبسازی بهمیانآمده، چند صفحهای درانتهای مبحث چهارم، الزامات عمومی ساختمان، است. برای اینکه ناکافی بودن این مقدار قوانین را بهتر درککنید، درنظربگیرید که مبحث یازدهم قوانین ساختمان ایالات متحده که به استانداردهای مربوط به مناسبسازی محیط برای کم توانان و ناتوانان جسمی میپردازد بالغ بر ۲۰۰صفحه است.
حدود ۱۰سال پیش، اواخر دوران دانشجویی با شرکتی همکاری مطالعاتی میکردم. پروژهای را از سازمان مسکن گرفتهبودند برای مطالعهی استانداردهای مربوط به مناسبسازی محیطهای مسکونی و شهری در کشورهای دیگر. علاوه بر فردی که ظاهرا در اصفهان استاد دانشگاه بود و فقط پروژه را گرفتهبود و کوچکترین مشارکتی نداشت، دو مهندس دیگر هم عضو گروه مطالعاتی بودند که کار را بهعنوان دست دوم انجاممیدادند. من هم درابتدا قراربود فقط مترجم باشم با دستمزدی معادل ۱۴۰۰تومان برای صفحهي آ۴ شانزده خط فونت ۱۲. البته خیلی زود به دست سوم تبدیلشدم چراکه عملا کسی حوصلهی خواندن متن را نداشت، چهرسد به نوشتن آن. بماند که درآخر فایل را با فونت ۸ چاپکردند تا دوسوم پول را بدهند. ولی میدانم که حداقل یک پروژه با این مضمون انجامشده و تقریبا مطمئنام که این تنها پروژه نبوده. اما سوال اینجاست که چرا مطالعات اینچنینی منجر به تصویب قوانین نمیشوند؟
اما باوجود قدمت آمار و فقدان استاندارد هنوز یک امید باقی است. مثل تمام موارد دیگری که وجدانهای بیدار با اتکا به اخلاق و ارزشهای انسانی، تمام دلایل موجود برای ناامیدی را نادیدهمیگیرند و دستبکارمیشوند، میتوان امیدوار بود که کارفرمایانی باشند که بخواهند محیطهای قابل دسترس بسازند. و البته هستند معمارانی که به دنبال فرصتی برای طراحی چنین محیطهایی باشند. کمتوانان و ناتوانان جسمی با این روحیه ناآشنا نیستند. زندگی این عزیزان همواره مبارزهای بوده برای احقاق حق خود بهعنوان شهروندان ارزشمند جامعه.
آنچه از دست ما ساختهاست، ارجاع به منابع خوبی است که برای استانداردهای محیطهای قابل دسترس میتوان یافت.
معرفی منابع
با جستجوی واژههای مرتبط، خیلی زود متوجهخواهیدشد که جز نقد وضع موجود، مطالعات موردی بسیار بیکیفیت، و تاریخچهی قوانین و لوایح، عملا باقی نتیج جستجو حتی ربط چندانی به موضوع ندارند. از نمونههای قابلتوجهتر این نوع مطالب این لینکها را میتوان درنظرگرفت:
تاریخچهی قوانین در انجمن حامیان شهر بدون مانع
قوانین در پرتال کانونهای معلولان! محله
نقد وضع موجود در پژوهشکدهی نظر
مجموعهی مقالات همایش مناسبسازی محیط شهری (در همین همایش با ۴ مقاله شرکتکردهبودیم.)
اما مهمترین منبع برای استانداردهای مربوط به مناسبسازی محیطهای مسکونی و شهری که بهتنهایی برای هرنوعی از طراحی کفایتمیکند قوانین مربوط به آمریکاییان دارای کمتوانی و ناتوانی جسمی ADA – American with Disability Act است. این قوانین تقریبا بدون تغییر در IBC قوانین بینالمللی ساختمان وهمینطور در CBC قوانین ساختمان در کالیفرنیا هم تکرارشدهاند.
توصیهی برادرانه و دوستانهی من این است که دستکم نگاهی به سرفصلها و دیاگرامهای این منبع بیاندازید تا تصوری کلی از اقتضايات طراحی برای کمتوانان و ناتوانان جسمی داشتهباشید. ضمن اینکه این قوانین برای دوستانی که روی پروژههای دانشجویی کارمیکنند مرجعی بینظیر و بسیار قابلاتکاست. برای دسترسی به این قوانین میتوانید از لینکهای زیر استفادهکنید:
صفحهی مربوط به قوانین محیط قایل دسترس در ICC
صفحهی فروشگاه ICC برای خرید کدهای متنوعی که برای مناسبسازی منتشرشده
وبسایت ADA و البته صفحهی مربوط به کدهای طراحی در این وبسایت
فصل یازدهم الف ازقوانین ICC مربوط به استانداردهای طراحی کاربریهای مسکونی
فصل یازدهم ب از قوانین ICC مربوط به استانداردهای طراحی سایر کاربریها
دولینک آخر علاوه بر امکان انتخاب ایالت موردنظر، قابلیت جستجوی درون متن را هم دارند. این دو لینک قطعا کاملترین و بهترین منبع برای استانداردهای مناسبسازی هستند.
اما اگر تا فایلی دانلودنکنید احساس خوبی از مطالعهی این متن ندارید، قوانین ADA به همراه راهنمای استفاده از این قوانین با کیفیت چاپی ازطریق لینکهای انتهای مطلب قابل دانلود است. لطفا با اشتراک این منابع، دیگران را هم دربارهی این استانداردها آگاهکنید.
به امید فراهمشدن محیطی مناسبتر برای تمام شهروندان.